نادررضا نوري، مشاور پروژه دهکده حيات طبيعت قزوين خبرداد؛
احداث مركز آموزشي- تحقيقاتي و گردشگري در بوستان باراجين قزوين
با شهرداري، شوراي اسلامي شهر و سازمان جهاد كشاورزي استان قزوين رايزني كردم و آنها مجاب شدند كه قسمت وسيعي از بوستان باراجين قزوين را به يك مركز آموزشي- تحقيقاتي و گردشگري اختصاص دهند.
گفتگو: مهندس نادررضا نوري مشاور پروژه دهکده حيات طبيعت بوستان قزوين به همراه همسر امريكايي، دو دختر و دو پسرش، مادر و خواهرزاده و ساير اعضاي خانواده حمايت و حفاظت ازمزرعه حيوانات كه هر كدام به دليلي از طبيعت دور ماندهاند را به عهده گرفته است و 6 سالي ميشود كه سازمان محيط زيست اين خانه را به عنوان يك مركز حفاظت و تيمار حيوانات و تحقيقات زيستمحيطي ثبت كرده است
گروه شوك روزنامه ايران: شيرين مهاجري: افسانه خانه مادربزرگ را همه شنيدهاند؛ خانهاي كه در يك شب باراني و ترسناك حيوانات اهلي و وحشي به آنجا پناه بردهاند.
شايد تعجب كنيد اگر بشنويد در همين نزديكي نيز خانهاي وجود دارد كه با آغوشي گرم و رويي گشاده ميزبان 400 حيوان بيپناه است و در آنجا هيچگاه به روي حيواناتي كه دنبال پناهگاهي ميگردند بسته نيست. شايد شگفتزده شويد وقتي ببينيد در اين خانه حيوانات اهلي و وحشي در كنار هم زندگي مسالمتآميزي دارند و هر كدام مسئوليتي را به عهده ميگيرند و باز شايد شوكه شويد اگر بدانيد كه قصه مهمانهاي ناخوانده حالا از كتابها بيرون آمده و خانهاي كه حيوانات را در سوز و سرما و باران پناه داد، ديگر فقط در كتابها نيست و خانه باغي در كرج وجود دارد كه به افسانه رنگ واقعيت پاشيده است.
اينجا بهشت حيوانات بيپناه است، خانهاي كه در آن يك سگ قهوهاي بانمك داوطلبانه مادرخواندگي ميمون كوچولوي يك دست كه هنگام انتقال به اين خانه از درد بيتاب بود را پذيرفته، خانهاي كه شاهينها و پرندگان شكاري هنگام پرواز پرندگان كوچكتر، همراه آنها ميروند تا از آنها مراقبت كنند و تنها مجموعه پرندگان شكاري رام شده دنيا را در خود جاي داده است. خانهاي كه كروكوديلها در حوضچه زيباي وسط سالن پذيرايي در كنار ماهي قرمزهاي 20 ساله شنا ميكنند و همبازي يكديگر ميشوند. خانهاي كه در آن سگها ورود و خروج حيوانات وحشي را كنترل ميكنند و در رام كردن حيواناتي مثل گرگ به خانواده مهندس نوري كمك ميكنند.
در اينجا دو مار افعي بزرگ كه به گفته آقاي نوري همسن و سال خودش هستند آزادانه در باغ ميچرخند و كاري به كار كسي ندارند، خانهاي كه در آن يك اسب به نام شبرنگ رئيس همه حيوانات است و حيوانات چه وحشي و چه اهلي اين اسب را به عنوان رئيس خانه حيوانات به رسميت ميشناسند و جالب اينكه يك شتر دو كوهانه اهل نظرآباد به نام لوسي خانم معاون شبرنگ است و هر روز دورتادور باغي كه خانه باصفاي مهندس نوري در گوشه آن است، سركشي ميكند و با حالت چشمهايش به وي گزارش وضعيت ميدهد و اگر حيوان تازهوارد زخمي باشد با اشكي كه از چشمهايش ميريزد مهندس نوري را باخبر ميكند. اينجا خانهاي است كه ساكنان آن به راز طبيعت پي بردهاند و هيچيك از عجايب اينجا برايشان شوكآور نيست.
مهندس نادررضا نوري با اينكه مدرك مهندسي عمران و تخصص زلزله و مترو از يك دانشگاه امريكايي را دارد و چند خط متروي تهران زير نظرش راهاندازي شده است اما از وقتي به ياد دارد حيوانات را دوست داشته و هميشه از آنها نگهداري كرده است، به همين دليل هم، مطالعات زيست محيطي زيادي دارد و به همراه همسر امريكايي، دو دختر و دو پسرش، مادر و خواهرزاده و ساير اعضاي خانواده حمايت و حفاظت از اين حيوانات كه هر كدام به دليلي از طبيعت دور ماندهاند را به عهده گرفته است و 6 سالي ميشود كه سازمان محيط زيست اين خانه را به عنوان يك مركز حفاظت و تيمار حيوانات و تحقيقات زيستمحيطي ثبت كرده و حيوانات زخمي و بيمار و صدمهديدهاي كه هر كدام خاطره سياهي از گذشته در ذهن دارند را به اين خانه ميآورد تا روي زخمهايي كه قاچاقچيان و صيادان بر جان و تن آنها نشاندهاند مرهمي گذاشته شود.
اينجا ناز تك به تك اين حيوانات خريدار دارد، از جوجه كلاغهاي پر سروصدايي كه مهندس نوري براي بزرگ كردنشان مجبور بوده غذايشان را بجود و با دست در دهانشان بگذارد گرفته تا عقاب طلايي بزرگي كه عادت كرده غذايش را هر روز از دست دختر خانواده بخورد.
همه حيوانات اين خانه براي خود اسمي دارند، شترمرغها، اسبها، خرگوشها، شاهين و عقاب و بالابان، ميمونها، كروكوديل وايگوانا، انواع غازها و اردكها و مرغابيهاي مهاجر، فلامينگوها، پليكانها، طاووسها و انواع مرغ و خروسهايي كه هر كدام شكلي عجيب و غريب دارند و به قول مهندس نوري در بين آنها مدلهاي رپ و متال هم پيدا ميشود، انواع سگها، قرقاول و طاووس و باقرقره و كبك، روباه و گرگ و گراز وحشي، بزهاي كوهي، مرال، گوزن و انواع گاوها و... هر روز غذايشان را از دست خانواده مهندس نوري ميگيرند و با دست ديگر نوازش ميشوند.
مهندس نوري ميگويد: هنگامي كه همسرم به مسافرت ميرود خيلي از اين حيوانات قهر ميكنند و غذا نميخورند تا اينكه مجبور ميشويم به او تلفن كنيم و صدايش را روي آيفون بگذاريم تا اين حيوانات هم اعتصاب غذا را تمام كنند، چون همسرم از كودكي حيوانات را دوست داشته و در حق همه اين حيوانات مادري ميكند و من هم بدون اغراق آنها را بچههاي خود ميدانم.
گروه شوك يك روز را مهمان خانه باغ حيوانات بود تا از نزديك شاهد يك زندگي متفاوت و شگفتانگيز باشد. مهندس نوري در حالي كه با صبر و حوصله به حيوانات باغ سر ميزند ما را با خود همراه ميكند.
حيوانات وحشي اين مجموعه چگونه اهلي ميشوند و با بقيه حيوانات ارتباط صميمي و نزديك برقرار ميكنند؟
حيواناتي كه به ما تحويل داده ميشوند بيمار و زخمي هستند و درد زيادي را تحمل ميكنند و به محض اينكه حس كنند درد آنها تسكين يافته فوراً شرايط مركز را قبول ميكنند و حيواني كه شايد 2 سال طول بكشد كه با محيط ارتباط دوستانهاي برقرار كند در اين جا در عرض كمتر از يك هفته رام ميشود. حيوانات در اينجا ياد ميگيرند كه با هم دوست و مهربان باشند و اين دوستيهاي آنها زيباترين صحنههاي حيات وحش را به تصوير ميكشد. اصل طبيعت نيز همين است. طبيعت يعني عشق اما ما انسانها فقط منظرههاي نازيباي طبيعت را نمايش ميدهيم، صحنههايي كه يك كروكوديل، يك گورخر را شكار ميكند يا يك پلنگ، گوزن را ميدرد و... اما هيچ كاري در طبيعت بدون دليل نيست و مسأله اصلي اينجا است كه كروكوديلها معمولاً به حيواناتي حمله ميكنند كه از بقيه گله پيرتر و فرتوتتر است و گله را عقب مياندازد. اين مجموعه نمونه كوچكي از اين هوش طبيعت است و شما ميبينيد كه كروكوديلهاي ما با ماهيها در يك حوضچه هستند و كاري به آنها ندارند اما به محض اين كه يك ماهي غريبه را داخل حوضچه بيندازيم آن را شكار ميكنند يا پرندگان شكاري از پرندههاي مجموعه مراقبت ميكنند و وقتي شاهين غريبهاي به پرندگان نزديك شود او را از ميدان به در ميكند بنابراين ميبينيد كه حيوانات قلمرو دارند و اينطور نيست كه شير، ببر و پلنگ هر روز يك گاو يا گورخر را بدرند بلكه با شناختي كه روي حيوانات قلمرويشان دارند معمولاً پيرترين آنها را انتخاب و تا يك هفته از آن تغذيه ميكنند و از سوي ديگر مراقب حيوانات قلمرويشان هستند و به درندگان غريبه اجازه ورود به قلمرو و آسيب زدن به حيوانات را نميدهند. ما نيز در اين مركز از همين اصل طبيعت استفاده ميكنيم و مطمئن هستيم كه كلمه اصلي و واژه واقعي براي طبيعت عشق است و ما نيز از اين عشق طبيعت نهايت استفاده را ميبريم.
مجموعهاي به اين بزرگي حتماً مخارج بالايي نيز دارد و براي نگهداري و تامين غذاي اين حيوانات هزينه زيادي صرف ميشود؟
هر حيواني كه به خانه ما وارد ميشود بركتي عظيم را با خود ميآورد و به زندگي ما و كل مجموعه وارد ميكند و جيره غذايي خود را نيز به همراه دارد. به همين خاطر حاضر نيستم حتي يك ريال پول بابت نگهداري اين حيوانات از جايي دريافت كنم زيرا عشق و بركتي كه با ورود هر كدام از آنها به خانهمان ميآيد با يك تكه كاغذ به نام پول قابل خريد و فروش نيست.
اين حيوانات در زندگي شما اثري نيز داشتهاند؟ اثري مثل معجزه؟
هميشه در زندگيام معجزه رخ داده است و يقين دارم كه لطف خداوند به خاطر حمايتي كه از اين حيوانات ميكنم در زندگيام جاري ميشود. نمونه اين معجزات بسيار است و همين كه مشكل خاصي در زندگي ندارم و كارهايم هميشه پيش ميرود خودش يك معجزه است، يا يكبار پسر دومم تصادف شديدي كرد و ضربه مغزي شد و در حالي كه قرار بود زير عمل برود و جمجمهاش باز شود اما همه مشكل ظرف چند ساعت برطرف شد و بهبود يافت. چند وقت پيش نيز همسرم سكته مغزي كامل كرد و در حالي كه همه بدنش لمس بود آن را به بيمارستان منتقل كرديم و قرار شد كه براي ادامه درمان و جراحي از بيمارستان كرج به تهران منتقل شود. در همه اين مدت خيلي از حيوانها غذا نميخوردند و سگها گريه ميكردند و حس كرده بودند اتفاق بدي افتاده است. وقتي خواستيم همسرم را به تهران منتقل كنيم از من خواست كه پيش از رفتن به تهران سر راه سري به خانه بزند و من نيز قبول كردم و دكترش را به اين كار راضي كردم. وقتي آمبولانس در وسط باغ ايستاد چنان بلوايي به پا شد كه راننده و پرستار آمبولانس نميتوانستند جلوي اشكهايشان را بگيرند، شترمرغها از روي فنسها و نردهها ميپريدند و به سمت آمبولانس ميدويدند، سگها و اسبها همه خود را به همسرم رساندند و اجازه نميدادند كه او را ببريم. همسرم سه روز بعد از انتقال به تهران به طور معجزه آسايي توانست حركت كند و بدون انجام جراحي به حالت سابق بازگشت و كار و فعاليت را از سر گرفت. علاوه بر اين، حيوانات آثار ديگري نيز در زندگي ما داشتهاند، پسر بزرگم ايلخان نوري يك قهرمان ملي و جهاني است و حالا سرمربي تيم ملي نجات غريق كشور است، با يك گرگ بزرگ شد و به همين خاطر روحيهاي شكستناپذير و مصمم دارد و به ياري خدا هر چه ميخواهد به دست ميآورد، بقيه فرزندانم نيز تحصيلكرده هستند و حضور اين حيوانات روحيهاي لطيف و در عين حال پرقدرت به آنها داده است. ما در زندگيمان معجزات زيادي ديدهايم و من معتقدم اگر درست عمل كنيم معجزات الهي به سمت ما پرواز ميكنند.
تا به حال اين حيوانات به شما آسيبي هم زدهاند؟
ممكن است گاهي پنجه عقاب يا پرندگان شكاري ديگر دستم را بخراشند يا از اين دست اتفاقات رخ دهد اما تا به حال اتفاق بدي رخ نداده است حتي وقتي يك كفتار زخمي را از آتشنشاني تحويل گرفتم با اينكه يكي از سه آرواره قوي دنيا را دارد اما به من آسيبي نزد و بعد از اينكه درمان شد به باغ حياتوحش ايثار منتقل شد، بعد از 4 ماه به ديدنش رفتم و صداي من را شناخت و به رسم خودش مهماننوازي كرد. من در قفس پلنگ و گربه وحشي هم رفتهام و با من هيچ كاري نداشتهاند زيرا حيوانات حواس ويژهاي دارند و كافي است اين را بدانيد و اين حواس ويژه را به خدمت خود درآوريد كه يكي از اهداف ما در اين مركز همين است.
چه حواس ويژهاي؟
خيلي از آنها حس بويايي قوياي دارند، برخي حس بينايي و شنوايي و... حيوانات ميتوانند هالهها را ببينند و حس ششم آنها نيز گاهي خيلي فعالتر از انسانهاست و ما نيز ميخواهيم اين حواس بالقوه را بالفعل كنيم مثلاً در حال تربيت سگهاي زندهياب هستيم. همچنين مشغول تربيت سگي هستم كه نامش نجاتدهنده كوهستان است و كارش يافتن كساني است كه در زير بهمن ماندهاند و اين يكي از بهترين راهحلهاي دنياست.
پس شما معتقديد كه همه حيوانات رام شدني هستند؟
بله، همه حيوانات انسان را بهعنوان ليدر خود قبول دارند اما خيليها فكر ميكنند حيواناتي مثل مار، كركوديل، شتر مرغ و... كه مغزشان كوچك است چيزي نميفهمند اما من اين را به يقين ميگويم كه همه بدن اين حيوانات مغز است و وقتي كه من دستم را به دم كروكوديل بزنم ميداند كه اين دست من است يا يك غريبه، يكي از شترمرغهاي من كاملاً كور است اما همه اعضاي خانواده را بهدرستي تشخيص ميدهد و ياد گرفته كه همه كارهايش را با حواس ديگرش انجام دهد. حتي عقرب و گرگ هم تربيتپذير هستند اما گرگها فقط با يك نفر ارتباط برقرار ميكنند و داستانشان كمي فرق دارد، اما حيواني وجود ندارد كه رام انسان نشود ولي متاسفانه در كشور ما مردم از طبيعت دور هستند و بچهها از ابتدا هيچگونه آموزش طبيعي نميبينند و فكر ميكنند وقتي به قفس ميمون ميرسند بايد يك ميخ به ميمونها بزنند يا يك سنگ به داخل قفس خرسها پرتاب كنند تا عكسالعمل آنها را ببينند اما فكر نميكنند كه اگر با چشمانشان با اين حيوانات ارتباط برقرار كنند چه جوابي خواهند گرفت.
براي برقراري اين ارتباط و آشتي مردم با طبيعت هم كاري كردهايد؟
براي اين كار با شهرداري، شوراي شهر و سازمان جهاد كشاورزي استان قزوين رايزني كردم و آنها مجاب شدند كه قسمت وسيعي از بوستان باراجين قزوين را به يك مركز آموزشي- تحقيقاتي و گردشگري اختصاص دهند و با اين كه در رايزنيها گفته شد كه اين كار نه تنها هيچ درآمدي ندارد بلكه مخارج زيادي نيز دارد، اما به دليل لذتي كه مردم از اين پارك ميبرند و استفادهاي كه در تحقيقات علمي و پژوهشي اساتيد و دانشجويان خواهد داشت و ديتاهايي كه خروجي اين مجموعه خواهد داشت، با رغبت اين مسأله را پذيرفتند و من از آنها متشكرم. اين مجموعه حدوداً تا يكي دو ماه آينده راهاندازي ميشود و ما سعي داريم مردم و طبيعت را به اين وسيله به هم نزديك كنيم و با برگزاري كلاسهايي براي خردسالان و حضور حيوانات در سر كلاس آنها را از كودكي با طبيعت آشنا كنيم و علاوه بر آن براي گسترش نسل حيوانات در حال انقراض اقدامات ويژهاي انجام دهيم. حيوانات درنده مثل خرس و شير و پلنگ و... كه امكانات نگهداري از آنها را در خانهام ندارم نيز در باراجين خواهند بود و فازهاي خزندگان و درندگان و گوشتخواران و... بهصورت مجزا راهاندازي ميشود و اين يك اقدام بزرگ در راه حفظ محيط زيست كشور خواهد بود.
حرف آخر مهندس نوري اين است كه آرزو دارد روزي از راه برسد كه دست هيچ قاچاقچي و صيادي به حيوانات نرسد. روزي بيايد كه يوزپلنگها مجبور نباشند براي تجاوز انسانها به قلمرويشان به كوهستان فرار كنند و شرايط سخت زندگي نسلشان را به نابودي بكشد و روزي فرا برسد كه همه انسانها رازهاي طبيعت را درك كنند و عشقي كه در ذات طبيعت است را در زندگيشان جاري كنند.